کد خبر 345555
تاریخ انتشار: ۲۵ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۹

در شرایطی که گروه‌های سلفی ـ تکفیری و در رأس آنها داعش اقدام به سربریدن خبرنگاران خارجی می‌کنند چگونه است که خبرنگاران الجزیره آنهم خبرنگار زن مسیحی می‌تواند ماه ها در میان آنها فعالیت کرده وبه انعکاس فعالیت‌های آنها بپردازد؟

به گزارش مشرق، تروریسم و بر اساس تعبیری که رسانه های غربی از آن یاد می کنند ، تروریسم اسلامی این روزها به یکی از شاخصه ها و مشکلات محوری منطقه خاور میانه تبدیل شده است .

امروز کمتر کشور عربی است که از این معضل رنج نبرد ، در حالیکه به راحتی می توان حضور سازمان های اطلاعاتی کشورهای مسلمان و غیر مسلمان را در سامان دهی و ترسیم خطوط کلی فعالیت های این گروه ها را مشاهده و لمس کرد.

گرچه دیرینه این فعالیت ها به دهه  هفتاد از قرن گذشته میلادی باز می گردد اما برهه کنونی را باید نقطه اوج یا حداقل بالاترین اوج گیری این فعالیت ها از تاریخ شکل گیری گروه های سلفی تکفیری توصیف  کرد.

حجم اقدامات جنایتکارانه و شنیع گروه های سلفی و در راس آنها داعش به حدی است که  افیخای ادرعی سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی را بر آن می دارد تا با انتشار بیلانی از میزان  قربانیان مسلمان در منطقه خاورمیانه اعلام کند طی 10 سال گذشته سهم اسرائیل از این اقدامات کمتر از 10 درصد بوده وبقیه این کشتارها در قالب برادرکشی وبه دست مسلمانان سلفی مدعی پیروی بی چون و چرا از سنت پیامبر اسلام انجام گرفته است مسئله ای که خود جای حرف و حدیث بسیاری دارد.

گرچه طی 40 سال و اندی فعالیت گروه های سلفی ـ تکفیری شاهد شکل گیری ساختارها و سازمان  های مختلف مبارزاتی بودیم اما به اعتقاد اکثر قریب به اتفاق کارشناسان ، پدیده ای به نام داعش بدترین ، وحشی ترین و در عین حال سرسپرده ترین گروه از این دست است که تا کنون منطقه اسلامی به خود دیده است.

به گفته این کارشناسان  اگر اسامه بن لادن و حتی ایمن الظواهری واسلافشان که در دوره های متفاوت به عنوان سرکردگان القاعده معروف ترین گروه تکفیری  شناخته می شدند ، گاه گداری اشاره ای به صهیونیستها و یهودیان کرده و ادعای تلاش برای مبارزه با آنها را هم مطرح می کردند (گرچه  بر اساس اسناد موثق این گروه ها حتی یک گلوله هم به سوی رژیم صهیونیستی شلیک نکرده اند ) اما گروه داعش رسما و علنا اعلام می کند مشکلی با رژیم صهیونیستی نداشته و اصولا وظیفه اصلی خود را  پاکسازی اسلام از مسلمانانی اعلام می کند که با این گروه  از لحاظ فکری اختلاف نظر دارند.

 

با توجه به اقدام وقیحانه غرب در حمایت و سپس تعقیب این گروهک ضاله در نظر دارد در چند قسمت نگاهی هرچند کوتاه به این گروه،‌ جنایاتش،‌ آبشخورهای فکری ، حامیان پیدا و پنهان مالی،‌ سیاسی، ‌نظامی ، بازی های سیاسی منطقه ای و بین المللی برای به سطح آوردن این گروه،‌ و پارامترهای تاثیر پذیری و تاثیر گذاری اش در منطقه و جهان داشته باشد چرا که معتقد است پاسخ به این ابهام که چرا کشورهای غربی سه سال پیش با تصویب قوانینی در مجالس خود کمک به گروههای تروریستی در سوریه را مجاز و اینک قوانینی تصویب می کنند که نابودی آن را جایز می شمارند،  هنوز برای افکار عمومی جهان روشن نشده است.

به این امید که نظرات شما خوانندگان نیز بتواند در ارائه زوایای ناگفته و چهره روشن تری از این گروه تروریستی تکفیری به ما کمک کند بخش نهم این پژوهش برای پاسخ به این سوال که « چه رابطه ای میان داعش و قطر وجود دارد؟» منتشر می شود.

 

***************


چرا دوحه همیشه برای داعش استثنا است؟

چرا قطر تنها کشور مورد قبول وپذیرش داعش در هر مذاکراتی برای  نجات گروگان های این گروه  می باشد ؟

چرا دوحه تنها طرفی است که مذاکراتش با داعش منجر به موفقیت گردیده وقول هایی که از رهبران داعش می گیرد همگی شبه انجام شده تفسیر می شوند؟

از غائله زائران ایرانی که در  سوریه به دست گروه های سلفی گرفتار شدند تا چندی پیش که چند نظامی لبنانی در عرسال به گروگان گروه داعش در آمدند ، قطر همواره یک پای مذاکرات محسوب می شود.

چرا باید کشور بسیار کوچکی همچون قطر به یکی از ستون های اصلی تعامل (حمایت یا مبارزه ) با تروریسم محسوب شود؟  واز 11 سپتامبر 2001 تا به امروز همچنان این نقش آفرینی خود را در صحنه سلفی ـ تکفیری ادامه دهد.

از نکات جالب در این زمینه اظهار نظرهای متناقض دولتمردان آمریکاست که خود را پرچمدار مبارزه با گروه های سلفی - تکفیری معرفی می کنند اما سخنان متناقضی در مورد این کشور عربی حوزه جنوبی خلیج فارس دارند.

لاری بلاتکین کارشناس پژوهش های برنامه سیاسی خلیج فارس در موسسه تحقیقات واشنگتن در مقاله ای در این رابطه می نویسد :

"ایالات متحده هم پیمان بسیار نزدیک خود قطر را یکی از مهمترین حامیان مالی فعالیت های تروریستی دانسته واین کشور کوچک حوزه جنوبی خلیج فارس را در زمینه تامین مالی گروه های تروریستی بسیار متسامح وسهل انگار می شمارد.

این در حالی است که ایالات متحده دلیلی بر اینکه دولت قطر خود تامین کننده مالی گروه  تروریستی دولت اسلامی معروف به داعش باشد در اختیار ندارد."

ظاهرا قرار گرفتن مهمترین پایگاه نیروهای آمریکایی در قطر باعث شده است تا آمریکایی ها چشم خود را بر بسیاری از حقایق ببندند یا شاید چون خود نیز در کانون این گردوغبار ایستاده و دستی بر آتش حمایت از داعش دارند قادر به پی بردن به حجم گردوغباری که در مقابل انظار عمومی قرار گرفته نیستند، در حالیکه احتمال سوم و قویتر آن است که این بده وبستان های رسانه ای ـ تبلیغاتی همگی برای سرپوش نهادن بر اصل همکاری این دو کشور (به همراه بسیاری دیگر از کشورها منطقه ای وبین المللی) در شکل گیری وسمت و سو دادن به گروه داعش  انجام می شوند.

با این حال به گفته این پژوهشکر امریکایی واشنگتن ترجیح داده است تا از سیاست چماق و هویج در تعامل با قطر استفاده کند زیرا بر این باور است که این اقدامات نه در سطح و ساختار حکومتی و رسمی بلکه به صورت شخصی و فردی صورت پذیرفته وکار تامین مالی این گروه وچند گروه دیگر در قطر انجام می شود!!!

اما کارشناسان منطقه نظر دیگری دارند "میلاد عمر المزوغی" در مقاله ای که در روزنامه لبنانی السفیر منتشر شد، تاکید می کند : هر روز بیش از روز قبل از آن قطر ثابت می کند که همه جا هست ، قطر اینجا قطر آنجا قطر همه جا ، هرجایی که شاهد رخدادهای داغی باشد باید نشانی از قطر هم بیابیم ، باید قطر زیر نور پرژکتورهای رسانه ها باشد ، فرصت و شانس همیشه در خانه را نمی زند ، زیرکی وهوشیاری سیاستمداران قطری چه قبلی های مخفی شده وچه فعلی ها باعث می شود تا ما همواره نامی از قطر را در ذهن خود حک شده داشته باشیم.

این نویسنده که در حاشیه حملات اخیر گروه داعش به ارتش لبنان و ربودن چند نظامی به تحلیل اوضاع می پرداخت افزود : بعد از شکست های داعش در سوریه و(عراق) قطری ها بهترین مکان برای خودنمایی را ضعیف ترین حلقه در کشورهای هدف یعنی لبنان دیدند تا از تنوع مذهبی ونژادی موجود ونیز دسته بندی های سیاسی حاکم در این نقطه از خاورمیانه بیشترین بهره برداری را برای ادامه نقش آفرینی در این صحنه ببرند.

این نزدیکی مراودات به حدی رسیده است که داعش حتی در ادبیات تهاجمی خود نیز قطر را مستثنی می کند.

روزنامه العرب  در شماره 7 سپتامبر خود در این رابطه نوشت ، با وجود آنکه دولت اسلامی عراق وشام (داعش) حملات شدید اللحنی را علیه کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس انجام داد اما هرگز نامی از قطر در این تهاجم خود نبرد تا این کشور از فتوحات اسلامی داعش مستثنی باقی بماند.

به نوشته این روزنامه چاپ لندن یکی از دلایل این مستثنی شدن آن است که مهمترین نظریه پردازان داعش در قطر زندگی می کنند!!

اما این تمایز تنها تا زمانی است که شیخ نشین قطر به پرداخت خراج به دولت موسوم به اسلامی عراق و شام (داعش) ادامه دهد وگرنه داعشی ها اماده انجام عملیات تروریستی در این کشور هم می باشند .

موضعی که چندی پیش در قالب انفجار دوحه که منجر به کشته شدن 12 نفر شد جسته وگریخته  ودر لفافه اعلام گردید.

به گزارش خبرگزاری لبنانی آسیا برخلاف اعلام رسانه های رسمی قطری این انفجار حادثه ای حاصل انفجار کپسول گاز نبوده است بلکه اقدامی تروریستی وتوسط گروهی وابسته به داعش انجام گرفت تا بدین شکل اعتراض دولت مثلا اسلامی نسبت به توقف کمک های مالی قطر به جنگجویان سوری اعلام شود.

منابع آگاه در دوحه به این خبرگزاری اطلاع دادند که قطری ها دستور  بایکوت خبری این حادثه را صادر کرده وتمیم بن حمد امیر کشور به نیروی " لخویا" دستور داد مسئولیت تحقیقات ودستگیری جانیان را به عهده بگیرد.

این نیرو در واقع یک ساختار مسلح وشبه اطلاعاتی است که مستقیما تحت امر تمیم اداره شده ودستورات خود را مستقیما از وی می گیرد.

تمیم با این اقدام خود وبا توجه به حضور ملیت های مختلف در نیروهای امنیتی وابسته به وزارت کشور قطر تلاش کرد تا از خروج هر نوع اطلاعاتی در مورد فعالیت داعش در قطرجلوگیری به عمل آورد.

از نکات قابل توجه در مورد این انفجار تاریخ انجام است که چند روز بعد از موضع گیری  وزیر امور خارجه قطر در تهران وتاکید بر لزوم حل  بحران سوریه از طرق مسالمت آمیز صورت گرفت.

به اعتقاد کارشناسان بسیاری از کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس ودر راس آنها قطر با پیش کشیدن این ادعا  کمک های  گسترده خود را از جنگجویان سلفی به عنوان نوعی باج برای دور نگه داشتن تروریسم از مرزهای خود عنوان می کنند.

بر اساس پژوهش های منتشر شده در مراکز تحقیقاتی آمریکایی رهبران کشورهایی همچون قطر در پاسخ به درخواست های محرمانه مراکز تصمیم گیری آمریکا برای قطع ارتباط مالی با گروه تروریستی همچون داعش اعلام می کنند که این امر می تواند منافع سیاسی  وامنیتی راهبردی شان  را تحت الشعاع قرار دهد زیرا این حمایت در واقع برای دور کردن تهدیدها از کشور است.

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان شاخص قدرتنمایی قطر در صحنه های بین المللی به تدریج رو به افول نهاده است ، به ویژه که ضد حمله ی  عربستانی ها برای بازپس گیری مراکز نفوذ از دست رفته خود بعد از انقلاب های بهار عربی در بسیاری از مناطق نتیجه بخش بوده است .

بی تردید امرای دوحه نشین هرگز حاضر به از دست دادن جایگاه خود در صحنه رخدادهای منطقه به هر شکل وبا هر هزینه مادی ممکن نخواهند بود ، گرچه گفته می شود این بلندپروازی جزر و مدهایی دارد که در گفتمان شبکه الجزیره به وضوح قابل مشاهده است .

 

الجزیره محوری ترین تریبون داعش

اگر از هر کارشناسی در سطح جهان بخواهیم نام 3 رسانه ی حامی گروه های سلفی ـ تکفیری از القاعده گرفته تا گروه داعش را ذکر کند به طور حتم یکی از این سه نام شبکه الجزیره خواهد بود.

با وجود افولی که طی چند سال گذشته این شبکه ماهواره ای جهانی شاهد آن بوده با این حال  به تعبیر وزیر امور خارجه سابق قطر همچنان وزارت جنگ قطر محسوب می شود.

در حالی‌که اکثر قریب به اتفاق رسانه های دنیا از واژه داعش استفاده می کنند ،  شبکه الجزیره به همراه چند شبکه دیگر  "دولت اسلامی در عراق وشام" وبعد از آن دولت خلافت اسلامی را برای توصیف این گروه تروریستی مورد استفاده قرار می دهد.

به گفته عبدالاله بالقزیز اندیشمند معروف عرب ، تصور نمی شود به کارگیری این کلمه عریض وطویل برای توصیف داعش  به دلیل نگرانی این شبکه "مجاهد"!! نسبت به خشم گروه داعش وعملی کردن تهدیدی است که بعد از ورود به موصل آنرا اعلام و تاکیدکرده بود هر کسی از واژه داعش استفاده کند مورد تنبیه قرار خواهد گرفت، بوده باشد.

همچنین تصور نمی شود شبکه الجزیره با این اقدام خود در واقع به دنبال حفظ امانت داری در اطلاع رسانی وبه کارگیری صحیح واژگان باشد زیرا این شبکه سالیان درازی است که جنبش مقاومت اسلامی فلسطین را (حماس) لقب داده وازاین واژه به شکل گسترده ای  استفاده می کند.

همچنین  در اینکه بسیاری از گردانندگان خرد وکلان این شبکه روابط قابل توجهی با گروه های سلفی داشته وحتی برخی از آنها به همین دلیل زندانی شده یا دفاتر شبکه در چندکشور از جمله عراق تعطیل شده امری غیر قابل انکار است.

به اعتقاد کارشناسان،  شبکه الجزیره یا به تعبیر رهبران قطر وزارت جنگ این کشور با وجود آنکه داعیه هواداری وحمایت از جریان میانه روی اسلامی همچون اخوان المسلمین را دارد وحتی در این حمایت خود وموضع گیری خاص خود در بحران مصر باعث قطع روابط بسیاری از کشورهای عربی با دوحه گردید، اما در واقع به دنبال تحقق راهبرد کلان دوحه در سطح منطقه می باشد ، خط مشی که از یک سو به تل آویو و عادی سازی نرم سیاسی با رژیم صهیونیستی منتهی شده و از سوی دیگر راه تفکیک منطقه عربی واسلامی را با تکیه مستمر بر  اختلافات و بزرگ کردن آنها هرچند که کوچک وناچیز باشند، منتهی می گردد.

راستی در شرایطی که گروه های سلفی ـ تکفیری ودر راس آنها داعش اقدام به سربریدن خبرنگاران خارجی می کنند چگونه است که خبرنگاران الجزیره آنهم خبرنگار زن مسیحی می تواند ماه ها در میان آنها فعالیت کرده وبه انعکاس فعالیت های آنها بپردازد؟

به اعتقاد برخی از کارشناسان با وجود تمامی کمک ها و مواضع حمایتی که ترکیه از گروه های سلفی مخالف دولت بشار اسد داشته ودارد بازهم نتوانسته است به جایگاهی که قطر از آن برخوردار می باشد برسد تا همچنان آنکارا خود را  نیازمند(!) کمک های سیاسی ومیانجیگرانه دوحه در این صحنه ببیند.

در قسمت های بعد روابط ترکیه و انگلیس با این گروه سلفی  را در سایه تحولات اخیر به ویژه شکل گیری ائتلاف ضد داعش مورد بررسی قرار خواهیم داد.

منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس